هیچ کس چیزی نفهمه
وقتی جواب آزمایش رو گرفتیم قرار شد تا شنیدن صدای قلب شما به هیچکس چیزی نگیم به قول خاله فروغ قرار شد بین خودمون صد نفر بمونه .
اما . . .
از فردای اونروز هر کی برای عید دیدنی میومد خونه ی آقاجون تا منو میدید می گفت آخه مبارک باشه حامله ای؟
هرکسم منو ندیده بود به عزیز جون زنگ میزد ومیگفت من دیشب خواب دیدم خدا به زینب جون یه نی نی داده خبریه ؟!
واسه 13 بدر همه ی فامیل جمع شدن پارک همیشگی هر کسم تا اون موقع نفهمیده بود من حامله هستم اونجا فهمید آخه نیما همش شکم مامانی رو بوس میکرد وهی میگفت نی نی تو هم دوست داری فوتبال بازی کنی؟
خلاصه اینجوری شد که هیچکس نفهمید . . .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی